پویا پویا ، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره
پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

پویا و پرنیا گلهای زندگی

عید همه مبارک

با امید این که طاعات و عبادات همتون قبول درگاهش شده باشه و ایشالا همیشه در کنار عزیزانتون شاد و خوش باشین از همه دوستای خوبی که عیدو بهم تبریک گفتن تشکر میکنم و به همه دوستای خوبم عید فطر رو تبریک میگم همیشه شاد و خوش باشید عزیزای من خوشحالم که در جمع دوستای خوبی مثل شماها هستم -----------------------------------------------------------------------------------------------   آقا پویای ما داره سعی میکنه پاهاش به کلاج و گاز برسه!!!!! اینه درد سر جدید ما! صبح عید پسرکم تو خونه مامان بزرگ در حال ادعای مرد شدن!!!! میگم پویا تو چشام نگاه کن . نگاه میکنه ، بهش میگم : عاشقت...
30 مرداد 1391

آخرین اخبار - چند عکس

سلام اوضاع و احوال تقریبا رو به راهه امسال بابایی یه لطف بزرگ در حقم کرده و از شب 19 تا 23 از ساعت 10 تا 12 پویا رو تقبل کرده که من با خیال راحت برم روضه . این چند شب که امشبم دیگه میشه آخریش از عمرم حساب نشده . بسکه بهم چسبیده پویا رو سالای پیش گاهی با خودم می بردم و کل مدت مجبور بودم دنبالش راه برم یا تو حیاط خونه ی مذبور گربه بازی کنیم یا قرآن به جای اینکه رو سر من باشه رو سر اون بود و گاهی تو دهنش!!!! این شد که گفتم امسال باااااااااااااااید بعد 3 سال یه احیای درست و حسابی برم که امیر جونم همکاری کرد دستش درد نکنه. ----------------------------------------------------------------------- واما مهمونیا : ...
23 مرداد 1391

یک شب خیییییییییییلی خوب

سلام واااااااااااااااای که چقد گذروندن یه شب کنار کسایی که خیلی دوسشون داری و آرومت میکنن قشنگه دیشب افطار یک دوست قدیمی وشوهرش + داداشش که بیشتر دوست بابای پویاست دعوت بودن خونمون.  بودن کنار اینا اونقد برام قشنگه که خدا می دونه . یه جمع آروم که من تقریبا 7 یا 8 سال شده در واقع باهاشون بزرگ شدم . از انتهای دانشگاهم که کارت مربیگری گرفتم و تو آموزشگاه بابای اینا مشغول تدریس کامپیوتر شدم تا الان که دیگه اون دوستای قبلی الان برام مثل خواهر و برادرن..... افطار اومدن و کلی با هم بودیم و گفتیم و خندیدیم و خودشونم کلی کمکم کردن دست گلشون درد نکنه آخرای شب ساعتای 11 تازه بابا و مامانشونم به جمع ما اضافه ...
11 مرداد 1391

حالی برام نمونده +چندعکس

سلام وای که قبل از هرچیز به همه دوستای خوبم که توان روزه گرفتن تو این روزای سخت رو دارن تبریک بگم . واقعا روزه گرفتن تو این روزای گرم و طولانی سخته مخصوصا اگه مجبور باشی از خونه بری بیرون . میخوام اینجا شرح کامل یه روز که روزه می گیرم رو بنویسم تا گل پسرم وقتی بزرگ  شد و خوند یاد این روزا بیافته . شاید مقداری خسته کننده باشه براتون فقط اگر .......اگر دوست داشتید بخونیدش ------------------------------------------------------------------------------------- صبحها بیدار میشم و کیف گل پسرو حاضر میکنم . شکر خدا یه مورد مثبت این ماه رمضون داره اونم تغییر ساعت کاری باباجونه که به جای 7 ساعت 8 باید اداره باشه و درنتیجه بغل کردن &n...
8 مرداد 1391
1